استان خراسان جنوبی به مرکزیت شهرستان بیرجند دارای مساحتی بالغ بر 82866 کیلومتر مربع بین مدار جغرفیایی 30 درجه و 32 دقیقه تا 34 درجه و 50 دقیقه عرض شمالی از خط استوا و 57 درجه و 57 دقیقه تا 60 درجه و 57 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته است. این استان از شمال به استان خراسان رضوی و از شرق به طول 330 کیلومتر دارای مرز مشترک با کشورافغانستان بوده و از غرب به استان یزد و از شمال غرب با استان خراسان رضوی و از جنوب به استانهای کرمان و سیستان و بلوچستان محدود میباشد.
منبع:www.ebraheemi.com
استان خراسان جنوبی به مرکزیت شهرستان بیرجند دارای مساحتی بالغ بر 82866 کیلومتر مربع بین مدار جغرفیایی 30 درجه و 32 دقیقه تا 34 درجه و 50 دقیقه عرض شمالی از خط استوا و 57 درجه و 57 دقیقه تا 60 درجه و 57 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته است. این استان از شمال به استان خراسان رضوی و از شرق به طول 330 کیلومتر دارای مرز مشترک با کشورافغانستان بوده و از غرب به استان یزد و از شمال غرب با استان خراسان رضوی و از جنوب به استانهای کرمان و سیستان و بلوچستان محدود میباشد.
ارتفاعات خراسان جنوبی امتداد شرقی ـ جنوبی دارد. بلندترین نقطهی استان قلهی باقران در ارتفاع 3615 متری و پستترین نقاط استان در دشت کویر با ارتفاع 650 متر از سطح دریا واقع شده است. آب و هوای استان از نوع نیمهصحرایی ملایم تا آب و هوای گرم صحرایی میباشد. بر اساس تقسیمات کشوری، استان خراسان جنوبی در سال 83 با مصوبهی هیأت دولت و مجلس شورای اسلامی با حضور 4 شهرستان منتزع از خراسان بزرگ تشکیل شد. در حال حاضر این استان دارای 7 شهرستان به نامهای بیرجند، قاینات، فردوس، نهبندان، سرایان، سربیشه و درمیان میباشد. بر اساس آمارهای سال 1384 این استان دارای 17 نقطه شهری، 17 بخش، 42 دهستان، 5 دهستان مرزی و همچنین دارای 2296 آبادی است که 1608 آبادی دارای سکنه است.
جمعیت: به استناد نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال1375 و در قالب تقسیمات جغرافیایی سال 1384 ، جمعیت استان خراسان جنوبی بالغ بر 475 هزارنفر است که در 7 شهرستان فعلی استان زندگی میکردهاند.درهمین دوره جمعیت ساکن در نقاط شهری استان درحدود 180674 نفر(01/38 درصد)، جمعیت ساکن درنقاط روستایی استان درحدود 293994 نفر(86/61 درصد) وجمعیت غیرساکن استان درحدود 583 نفر(13/0 درصد) بوده است.با توجه به تفکیک استان خراسان جنوبی ازاستان خراسان درسال 1382 ،آمار این استان هنوز به طورکامل تفکیک وبازسازی نشده ویا در دسترس نمی باشد. آمارجمعیت شهرستان ها بر اساس جمعیت خانوارهای معمولی بازسازی شده است و پراکندگی جمعیت خانوارهای دسته جمعی که فاصله آماری خانوارمعمولی وخانوارکل (21737 نفر) را تشکیل می¬دهد، در شهرستانها مشخص نیست.طبق همین آمار(خانوارهای معمولی)، شهرستان بیرجند با داشتن جمعیتی معادل 234677 هزار نفر یا 74/51 درصداز کل جمعیت استان پرجمعیتترین و شهرستان سربیشه با 25445 هزار نفر یا 5/6 درصد کم جمعیتترین شهرستان استان بودهاند. هم چنین شهرستان بیرجند دارای بیشترین جمعیت شهری و روستایی به ترتیب با 116609 هزار نفر (7/49 درصد) و 117840 نفر (2/50 درصد) بوده است و این در حالی است که شهرستان سربیشه دارای جمعیت شهری به تعداد 4013 نفر (16درصد) و جمعیت روستایی به تعداد 21432 نفر(84 درصد) بوده است. تعداد جمعیت غیرساکن استان خراسان جنوبی بسیار ناچیز و تنها در حدود 583 نفر یا معادل 1% جمعیت استان است که شهرستان نهبندان با 355 نفر دارای بیشترین تعداد جمعیت غیرساکن بوده است. در جدول شماره 2-4-1 تعداد وتوزیع جمعیت خانوارهای معمولی استان خراسان جنوبی به تفکیک شهرستانها و نقاط شهری و روستایی نشان داده شده است. لازم به ذکراست به دلیل تفکیک شهرستان درمیان بعدازسال 1384 آمار این شهرستان هنوز تفکیک و بازسازی نشده است ؛ ولی آمار تخمینی آن که ازمجموع جمعیت دهستانهای این شهرستان به دست آمده درحدود 50000 نفر می باشد. به منظورجلوگیری ازاشتباهات ممکن اطلاعات شهرستان درمیان درجداول با اطلاعات شهرستان بیرجند آمده است. گروههای قومی استان: از نظر قومیت مردم این منطقه از تیره پارت ها و اقوام آریایی هستند که از زمانهای قبل از اسلام در این منطقه زندگی می کردهاند. علاوه بر قوم پارس از دیگر اقوام ساکنان در منطقه قوم بلوچ وقوم عرب میباشند .در شهرستان نهنبندان اقوام بلوچ از عشایر کوچ نشین منطقهای زابل میباشند که امروز در نقاط مختلف شهرستان نهنبندان سکونت اختیار گزیده اند . اقوام عرب نیز در منطقهای بنام عربخانه که یکی از دهستان های این شهرستان میباشد سکنی گزیده اند.عرب های عربخانه از بازماندگان اعرابی می باشند که جزو سپاهیان حازم بن خریمه در سال 150 ه.ق برای سرکوبی قیام مردم خراسان و سیستان به این منطقه آمده بودند ازمیان نقاط بررسی شده ساکنیین روستای فراتان عرب هستند که به دلیل ارتباط و ازدواج های زیاد با اقوام پارس قومیت اصلی خود را از دست دادهاند و امروز خود را از اقوام پارس می دانند با توجه به این که زبان عربی را نیز بطور کامل از یاد بردهاند وهیچ یک به این زبان صحبت نمیکنند. در شهرستان قاینات نیز تنها قوم ساکنین در منطقه که اکثریت را شامل می شود قوم پارس می باشد براساس گفته اهالی قومییت اصلی مردمان روستاهای خضری وپهنایی عرب بوده است. روستای خضری از نژاد عرب عراق و حجاز وروستای پهنایی از نژاد عربخانه بیرجند میباشد. از دیگر اقوام ساکن در منطقه که سابقه سکونت چندانی ندارد قوم ترک وبلوچ می باشند که به عنوان کارمند در ادارات دولتی مشغول به کار میباشند در طی جنگها و درگیریهای داخلی کشور افغانستان تعدادی از خانواده های افغانی به منطقه مهاجرت نمودند که با برگشت افاغنه به کشورشان امروز تنها خانواده های انگشت شماری در شهر و روستاهای مرزی روزگار می گذرانند. بررسی دین وگرایشهای مذهبی استان یکی از ابعاد وجود انسان گرایش به امر مقدس و ماورایی است که او را به فعالیت دینی و مذهبی میکشاند. از این رو یکی از انواع فعالیت زمان فراغت را، میتوان فعالیت مذهبی دانست. این نوع فعالیت شاخصی است که با آن میتوان عرصه رفتاری دینداری و به عبارت دیگر مناسکی دین را تا حد زیادی مورد بررسی قرار دارد. حول همین نوع فعالیت شبکهای از روابط در جامعه پدید میآید که از آن میتوان به «اجتماع دینی» یادکرد. تاریخ مذهب و دین در استان خراسان جنوبی از زمانی که با آسیای مرکزی برخورد میکنیم مسئله اساسی عبارت است از بنیان مذهب زرتشت در این منطقه نظریهای که در اروپای غربی مورد تأئید میباشد عبارتست از اینکه زرتشت در آسیای مرکزی تولد یافته و هم چنین در آنجا اصول مذهب خود را ترتیب داده است و بالاخره اینکه زرتشت مذهب مسلط بومی منطقه بوده است. بنابراین کوشیدند دادههای باستان شناسی را براساس برخی قسمتهای اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان تفسیر کنند. به طور مثال مجسمههای زنانیکه به مقدار زیاد پیدا میشود به عنوان مجسمه آناهیتا، الهه اوستایی آب و دنیای گیاهی توجیه و تفسیر شده است. نظریه ای که وسعت قابل ملاحظهای دارد چنین است که دفن کردن در استودان که از مشخصات عمده آسیای مرکزی میباشد، یک رسم زرتشتی است. دلیلی که دربارة استودان به عنوان یک سنت وابسته به زرتشتیها عنوان میشود. به نظر ضعیف است. با توجه به مقامی که دین زرتشت در میان دیگر ادیان آسیای مرکزی داشته است باید توجه داشت که با وجود وسعت بررسیهای باستانشناسی هنوز هیچ معبدی کشف نشده که به گونه قطعی آن را به عنوان یک آتشکده شناخت در این حال در جریان حفاریها تاکنون معابد دیگری متعلق به سایر مذاهب کشف شدهاند. جالبتر آنکه هیچ مدرکی در هیچ یک از زبانهای آسیای مرکزی، تا به حال کوچکترین ارتباطی را با مذهب زرتشت نشان نمیدهند. تمامی این دلایل نشان دهندة این امرند که مذهب مزبور آیین مسلط منطقه نبوده است. در ضمن هیچ مدرکی نشان نمیدهد که هرگز مذهبی کوشیده باشد تا خود را به عنوان مذهب دوستی و حکومتی بر سراسر منطقه بقبولاند. بلکه منطقه به عنوان پناهگاهی برای معتقدان آیینهای متعدد و یا دارندگان اعتقادات الحادی و تحت تعقیب قرار گرفته در کشورهایی مانند ایران و بیزانس بوده است. خراسان از دیرباز محل برخورد دینها و مذهبهای گوناگون بوده است. این سرزمین با دو فرهنگ بزرگ چین و هند همسایه بود و جریانهای مذهبی این فرهنگها این منطقه را تحت تاثیر خود قرار میداد. پیش از اسلام، دین بودایی نواح بلخ، تخارستان و حتی برخی از نواحی خراسان امروزی را فرا گرفته بود. آیین زرتشت نیز بر پایه باور بسیاری از تاریخ نگاران، نخست در سده 6 پیش از میلاد در شمال شرقی ایران، از جمله خراسان کنونی گسترش یافت. مذهب شیعه جعفری از گذشتههای دور در خراسان پیروان زیادی داشته است. وجود مرقد مطهر حضرت امام رضا در مشهد، ازدلایل گرد آمدن شیعیان در این منطقه است. در حال حاضر بیش از 99 درصد ساکنان شیعی مذهباند ولی مسلمانان سنی مذهب و زرتشتیان نیز در این منطقه زندگی میکنند. دین درخراسان بعد از اسلام که حدود بیش 99 درصد جمعیت شهرستان را در بر میگیرد، تنها آیینی که میتوان از آن نام برد زرتشتی است» مطلبی که در این زمینه به آن میباید اشاره کرده این است که در شهرستان بیرجند از دیرباز روستاهایی وجود داشته که اهل تسنن در آنها سکونت داشتهاند. بخش عمده این روستاها در ناحیهای معروف به «سنی خونه» مجتمع هستند که حدوداً در شمال شرقی شهرستان بیرجند قرار گرفته است. اصولاً موقعیت جغرافیایی شهرستان بیرجند در مجاورت افغانستان و فاصلة کم نقاط مرزی با قسمتهای داخلی شهرستان موجب گردیده است در قسمتهای شرقی شهرستان غلبه بر اهل سنت باشد به خصوص اینکه در سالهای بعد از انقلاب و در پی جنگهای داخلی افغانستان، با مهاجرت افاغنه به این شهرستان و سکونت آنها در نواحی شمال شرقی، از جمله اردوگاههای «شمس آباد»و «پهواز» و ... نسبت اهل تسنن به شیعیان تغییر یافته است. در شهرستان قاینات، از نظر گروههای مذهبی از گذشته تا به حال ساکنان منطقه از مسلمانان اهل تشیع (اثنی عشری) بوده و هستند. در گذشته تنها در روستای سده عده زیادی از پیروان فرقه اسماعیلیه و در روستای بیهود نیز حدود 40 خانوار اهل تصرف سکونت داشتند. اما امروز هیچ یک از پیروان این فرقهها در این روستاها نمیباشند. در شهرستان نهبندان، در حال حاضر بیشتر ساکنان شهرستان را مسلمانان اهل تشیع تشکیل میدهند. به علت قرار گرفتن این شهرستان در همسایگی استان سیستان و بلوچستان که اکثریت ساکنان آن اهل تسنن میباشند تعدادی از خانوارهای مسلمان اهل تسنن که در گذشته کوچ رو بوده و به مراتع این شهرستان کوچ میکردهاند، در حال حاضر در حال حاضر نقاط مختلف این منطقه ساکن و درصدی از ساکنان شهرستان نهبندان را به خود اختصاص میدهند. براساس اطلاعات مردمی و قبرهایی که در منطقه مشاهده شده است معلوم میشود که در گذشته گبرها در این منطقه سکونت داشتهاند، علاوه بر این وجود قلعههایی مربوط به دورة اسماعیلیه خود حاکی بر حضور و سکونت پیروان فرقه اسماعیلیه در این منطقه میباشد. مذهب مردم شهر بیرجند عموماً مسلمان و اکثریت قریب به اتفاق آنها شیعة دوازده امامی بودند (و هنوز هستند) و جز شمار معدودی که از روستاهای «سنّی نشین» و ندرتاً «اسماعیلینشین» به شهر مهاجرت کرده اند و در آنجا به کار و کسب مشغول هسند بقیة مردم پیرو مذهب جعفری و شیعة دوازده امامی می باشند. در محدوده جغرافیایی مورد مطالعة ما تنها یک روستای «سنّی نشین» بوده که هنوز هم هست و آن روستایی است که نسبتاً آباد در هشت کیلومتری شرق بیرجند و بر کنار راه زاهدان که «بجد bojd» نام دارد و ساکنان آن عموماً از اهل سنّت و بر مذهب حنفی میباشند. ساکنان این روستا به سبب نزدیکی آن به شهر رفت و آمد زیادی به بیرجند دارند و روابط آنان با شهریان شیعی مذهب بسیار حسنه بوده و هست. در گذشته «حاج احمدعلی حنفی» رهبر و ملّای مذهبی آنان که بیرجندیها به او «آخوند بجدی» میگفتند مورد احترام همه بود و چون در تداوی بیماران روانی وعصبی از راه دعانویسی و عزائم خوانی تجربه و تبّحر داشت بسیاری از مردم برای درمان این نوع بیماران به او مراجعه میکردند و یا او را برای این منظور به خانههای خود دعوت مینمودند و بسیار اتفاق میافتاد که بر اثر همین اعتقاد و اعتماد و تلقین و مداوای او بیمار شفا مییافت. بجز این شخص دعانویس سنّی دیگری هم به بیرجند رفت و آمد میکرد و گاه مدت مدیدی در این شهر توقّف مینمود و مردم به او مراجعه میکردند. این مرد «جان بهادر» نام داشت که عوام به او «جنگ بادر jang bader» میگفتند. «جان بهادر» از مسلمانان سنّی بلوچستان انگلیس (پاکستان امروز) بود. این شخص هم مورد اعتنا و اعتقاد مردم بود و به او زیاد مراجعه میشد. چند سالی کنسول انگلیس در بیرجند نیز یک مسلمان سنّی از مردم پشتوی بلوچستان انگلیس بود که طبیب حاذقی بود و وجود او در بیرجند بسیار مفیدو موثر بود. این طبیب دکتر «فضل حق» نام داشت. از نمونههایی که یاد شد روابط متقابل مردم شیعی مذهب بیرجند با پیروان اهل سنّت آشکار میگردد و معلوم میشود و که تا چه حدّ این روابط دوستانه بود و همه به هم کمک میکردند. ازدواج بین شیعیان و سنّیان نیز متداول بود (و هنوز هم هست) چه بسا مردان و زنانی بودند که یکی از آنان شیعه و دیگری سنّی بود و بیکمتر اختلافی با هم زندگی مینمودند. در سالهای اخیر که مهاجرت از روستاها به شهر زیادتر شده تعداد زیادی از پیروان اهل سنّت از زادگاهها خود به شهر پرداخته و به کسب و کار و زندگی مشغول شدهاند و هیچگونه ستیزه و مناقشهای میان آنان و شیعیان روی نمیدهد، حتّی چندین سال است که سنّیان مسجدی خاصّ خود بنا نموده و در آن اقامة نماز میکنند. این مجسد را «مسجد النّبی» نام نهادهاند و یکی از مساجد معتبر بیرجند است. سنّیان شهرستان بیرجند بیشتر در روستاهای شرقی بیرجند مانند فورگ، در میان، طبس مسینا، جلگة سنّی خانه و نواحی نزدیک مرز افغانستان سکونت دارند. از پیروان این دو مذهب اسلامی که بگذریم. چند خانوادة «اسماعیلی مذهب» هم در بیرجند زندگی میکنند که خاستگاه اصلی آنان برخی از روستاهای شمال و شمال شرقی بیرجند بود مانند سده، آرک آبکشت، خشک، مزداب، گلون آباد و در غرب نصرآباد. ولی شمار این خانوادهها و اعضاء آن زیاد نیست.از پیروان ادیان دیگر (مسیحی یا کلیمی) کسی در بیرجند زندگی نمیکند ولی درگذشته جز یک پزشک مهاجر روس به نام «دکتر ولادیمیرف» که تبعة ایران شده و نامش را به «ولادیمیری» تغییر داده بود این پزشک و اعضاء خانوادة او تنها افراد مسیجی بودند که در بیرجند زندگی میکردند. یک معلّم زبان فرانسه هم به نام «فردیناند» در بیرجند بود که اصلاً فرانسوی و مسیحی بود ولی بعد تبعة ایران و مسلمان شد و نام «نوپارس» را برای خود انتخاب کرد. از اینها که بگذریم درگذشته دو اقلیت بسیار کوچک هم در بیرجند بودند که مسلمان نبودند یکی «بهاییان» بودند که بیشتر از روستاها مخصوصاً «سرچاه» به شهر آمده و به کسب و کار و تجارت مشغول بودند. اینان که تعدادشان بسیار کم بود پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکباره بیرجند را ترک کردند و متنکرّوار به شهرهای دیگر رفته یا از مملکت خارج شدند و دیگر نشانی از این فرقه وجود ندارد. اقلیت دیگر «سیک»ها (هندیها) بودند